خلاصه فیلم

سال ١٩۴۴، پدر لنکستر مرین کشیش منطقه ای در هلند، توسط سربازان نازی مجبور می شود تا از میان اهالی دستگیر شده شهر یکی را برای مردن انتخاب کند،، در غیر این صورت تمامی اهالی کشته خواهند شد. این تجربه تلخ باعث در هم شکستن روح وی و از میان رفتن ایمانش به خدا می شود. سه سال بعد مرین لباس روحانیت را از تن کنده و به عنوان باستان شناس در تورکانا- کنیای فعلی – از مستعمرات بریتانیا در شرق آفریقا سرگرم کار شده است. او قصد دارد تا یک کلیسای دوره بیزانس را از زیر خاک بیرون بیاورد. پدر فرانسیس ، کشیش جوان نیز که مسئول گزارش پیشرفت کار مرین به کلیسا است، مدرسه ای در دهکده به راه انداخته است. شبی مرین یکی از افراد بومی به نام چه چه را که شدیداً زخمی شده، یافته و به کلینک ریچل می برد. همزمان با پیشرفت حفاری مجسمه هایی در اطراف ساختمان کلیسای مدفون آشکار می شود و …