خلاصه فیلم

هیل با ظاهر و رفتار عجیب خود توی چشم می زند. او به همراه مادر، خاله و مادربزرگ افسرده ی خود در خانه ای تاریخی در نِوسیر زندگی می کند. پدر هیل پیش از تولد او آن ها را ترک کرده و هیل هرگز او را ندیده است. روزی هیل در کابوس پدرش را می بیند که او را به روستای زادگاه مادربزرگش دعوت می کند. در این روستا سال ها پیش مراسمی ممنوعه اجرا شده است. پس از این کابوس هیل دچار تغییراتی می شود…