خلاصه فیلم

پروفسور تره ور اندرسون استاد زمین شناسی دانشگاه و سرپرست یک مرکز تحقیقاتی است که به اسم برادر فقیدش مکس نامگذاری شده. به دلایلی نامشخص مکس از آخرین سفر تحقیقاتی خود بازنگشته و همسر و پسرش شون را تنها گذاشته است. مادر شون تصمیم می گیرد تا مدتی او را نزد عمویش بگذارد تا اوقات فراغتش را به بطالت نگذراند. آن دو به نسخه ای از کتاب سفر به مرکز زمین اثر ژول ورن متعلق به مکس نگاه کرده و یادداشت هایی رمزی در آن می یابند. سپس تره ور در مرکز تحقیقاتی بعد از وقوع یک سلسله آتشفشان به ارقامی مشابه به نوشته های مکس در حاشیه کتاب برخورد می کند. تره ور و شون به ایسلند می روند تا اطلاعات بیشتری از آخرین جایی که مکس رفته بیایند. تره ور راهنمایی زیبا به نام هانا را اجیر می کند تا آن دو را نزدیک آتشفشان ببرد. در پی توفانی الکتریکی در آتشفشان، آنها درون معدنی به تله می افتند. در جست و جو جهت یافتن راه خروج، دیواری پر از الماس های درشت کشف می کنند. اما در همین زمان زمینی که روی آن ایستاده اند، فرو رفته و هر سه به درون چاهی عمیق سقوط می کنند. چاهی که به سوی مرکز زمین راه دارد. در آنجا با موجودات ماقبل تاریخ برخورد کرده و چیزهایی مشابه آنچه در کتاب ژول ورن توصیف شده، روبرو می شوند. همین امر به آنها امید می دهد تا همچون قهرمانان کتاب راهی به سوی سطح زمین بیابند…