خلاصه فیلم

جیگساو که اکنون وضعیت جسمی اش بشدت رو به وخامت گذاشته و زمان مرگش نزدیک است ، از دستیارش آماندا می خواهد که دکتر زنی به اسم لین را ربوده و نزد او بیاورد تا او را برای انجام آخرین بازی هولناکش زنده نگهدارد . آماندا دکتر لین را شب کشیکش از بیمارستان ربوده و نزد جیگساو می برد و یک دستگاه انفجاری را نیز دور گردن او می اندازد که با مردن جیگساو این دستگاه منفجر خواهد شد . بنابراین دکتر لین مجبور است بهر قیمتی که شده او را تا اتمام بازی زنده نگه دارد .در این بازی ، مردی به اسم جف که پسرش چند سال قبل بقتل رسیده در دخمه جیگساو زندانی شده و بایستی مراحل مختلف و هولناگی را که بنوعی مرتبط با کشته شدن فرزندش نیز می باشد پشت سر بگذارد تا بتواند جان خودش را نجات دهد